دیالوگ

دیالوگ پانصد و بیست و ششم

Posted in 2011 by Bardia Barj on 2012/01/29

جک رید: چه اهمیتی داره تو چقدر سعی میکنی وقتی همیشه بازنده ای؟

گرین هورنت (‏The Green Hornet) – محصول 2011
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گو: تام ویلکینسون (جک رید)

.

دیالوگ صد و هشتاد و سوم

Posted in 2004 by Bardia Barj on 2010/10/04

کلمنتاین: تو میخوای مخ منو بزنی. درسته؟
جوئل: نه! معلومه که نه! تو شروع کردی با من حرف زدن. یادت رفته؟
کلمنتاین: این دیگه قدیمی ترین ترفندی هست که تو کتاب مخ زنی نوشته.
جوئل: جدی؟ کتاب مخ زنی داری؟؟ حتما باید یکیش رو بگیرم!

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) – محصول 2004
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گویان: جیم کری (جوئل) / کیت وینسلت (کلمنتاین)

.

دیالوگ صد و هشتاد و دوم

Posted in 2004 by Bardia Barj on 2010/10/04

جوئل: سلام.
کلمنتاین: سلام. فکر نمی کردم دیگه سر و کلت اینورا پیدا شه. بنظرم گفتی که تحقیر شدی. بعدش هم فرار کردی.
جوئل: فقط میخواستم ببینمت.
کلمنتاین: آره ؟؟
جوئل: می خواستم که … دعوتت کنم بریم بیرون باهم.
کلمنتاین: تو زن داری!
جوئل: نه هنوز. نه، زن ندارم. من ازدواج نکردم هنوز.
کلمنتاین: ببین آقای محترم، بذار همین الان گربه رو دم حجله بکشم!، من آدم پرتوقعی هستم. خب، من دور و ور ازدواج تو، یا هرچیز دیگه ای که هست، جفتک نمیندازم. اگه میخوای با من باشی، باید فقط با من باشی!
جوئل: قبوله.
کلمنتاین: مردای زیادی هستن که فکر میکنن من کاملشون میکنم، یا باعث میشم که دوباره زنده بشن. اما من فقط یه دختر به گا رفته هستم که دنبال آرامش فکر می گرده. بدبختیهای خودت رو به من حواله نکن.
جوئل: باشه. حرفهات یادم میمونه.
کلمنتاین: الان میخکوب شدی. نه؟
جوئل: تو تمام بشریت رو میخکوب کردی!
کلمنتاین: آره. احتمالا.
جوئل: حالا با تمام این حرفها من هنوز فکر می کنم که تو زندگی منو نجات دادی.
کلمنتاین: آره. میدونم.
جوئل: اگه فقط یه بار دیگه سعی کنیم، شرایط فرق میکنه.
کلمنتاین: حرفهام یادت باشه. سعی خودت رو بکن. شاید ایندفعه فرق بکنه.

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) – محصول 2004
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گویان: جیم کری (جوئل) / کیت وینسلت (کلمنتاین)

.

دیالوگ صد و هشتاد و یکم

Posted in 2004 by Bardia Barj on 2010/10/04

جوئل: چرا من همیشه عاشق زنهایی میشم که کمترین توجه رو نسبت به من دارن؟؟؟

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) – محصول 2004
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گو: جیم کری (جوئل)

.

دیالوگ صد و هشتادم

Posted in 2004 by Bardia Barj on 2010/10/03

جوئل (در خانهء کنار ساحل): دیگه واقعا باید برم. باید به اتوبوس برسم.
کلمنتاین: خب برو.
جوئل: آره. باید برم. فکر می کردم که یه کم خل و دیوونه باشی. اما خیلی باحال بودی.
کلمنتاین: دوست داشتم میموندی.
جوئل: منم دوست داشتم میموندم. همین حالا دوست داشتم که میموندم. دوست داشتم خیلی کارها می کردم. دوست داشتم که… دوست داشتم میموندم. جدی میگم.
کلمنتاین: خب پس. یعنی من برمیگردم طبقه پایین و تو دیگه نیستی.
جوئل: من میرم بیرون. از در میرم بیرون.
کمنتاین: چرا؟
جوئل: نمی دونم. حس کردم که یه بچه ای هستم که ترسیده. درست مثل اینکه کسی منو درک نکرده بود. نمی دونم.
کلمنتاین: ترسیده بودی؟
جوئل: آره. فکر می کردم می دونی اینو. من فرار کردم. سعی کردم از تحقیر شدن فرار کنم.
کلمنتاین: بخاطر حرفهای من؟
جوئل: آره. تو گفتی «خب برو» با یه لحن توهین آمیز.
کلمنتاین: معذرت می خوام.
جوئل: اشکالی نداره (از در خارج می شود)
کلمنتاین: جوئلی؟ میشه حالا بمونی؟
جوئل: من دیگه از در رفتم بیرون. دیگه خاطره ای نمونده.
کلمنتاین: لااقل برگرد و یه خداحافظی درست و حسابی بکن. بیا تظاهر کنیم که یه خداحافظی حسابی داریم.
(جوئل بر می گردد)
کلمنتاین: خداحافظ جوئل.
جوئل: دوستت دارم.

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) – محصول 2004
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گویان: جیم کری (جوئل) / کیت وینسلت (کلمنتاین)

.

دیالوگ صد و هفتاد و نهم

Posted in 2004 by Bardia Barj on 2010/10/03

کلمنتاین: اینجوریاس دیگه جوئل. دیر یا زود اینم تموم میشه.
جوئل: آره. میدونم.
کلمنتاین: چیکار باید بکنیم؟
جوئل: حالش رو می بریم!

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) – محصول 2004
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گویان: جیم کری (جوئل) / کیت وینسلت (کلمنتاین)

.

دیالوگ صد و هفتاد و هشتم

Posted in 2004 by Bardia Barj on 2010/10/03

جوئل: اینکه دائما حرف بزنی معنیش این نیست که داری معاشرت میکنی!

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) – محصول 2004
کارگردان: میشل گاندری
دیالوگ گو: جیم کری (جوئل)

.