دیالوگ چهارصد و سی و نهم
ماگدا: چرا همهش داری من رو دید میزنی؟
تامیک: چون دوستت دارم. دوستت دارم، این عین حقیقته.
ماگدا: خب چی میخوای؟
تامیک: نمیدونم.
ماگدا: میخوای من رو ببوسی؟
تامیک: نه.
ماگدا: شاید دلت میخواد با من عشقبازی کنی؟
تامیک: نه.
ماگدا: پس چی میخوای؟
تامیک: هیچی، … اگه میشه دعوتت کنم بریم یه کافهای، … واسه بستنی…
یک فیلم کوتاه درباره عشق (A Short Film about Love) – محصول 1988
کارگردان: کریستف کیشلوفسکی
دیالوگ گویان: گرازینا ساپلوفسکا (ماگدا) / اولاف لوباسنکو (تامیک)
(انتخاب از: Libero)
عالی بود / واقها اکثر اکثر اکثر مواقع دخترا این طورین ! چرا ، واقعا چرا ؟ گاهی آدم دوس داره فقط با یکی باشه که خیلی میخوادش . نه واسه اون چیزا .
برن یه جا بشینن فقط یه چیزی بخورن و حتی بگن » خفه شو » فقط میخام ببینمت … همین فقط لعنتی !
بستنی سنتی؟